جدول جو
جدول جو

معنی ام کعیبه - جستجوی لغت در جدول جو

ام کعیبه(اُمْ مِ ؟ بَ)
دیگ طعام. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اُمْ مِ حَ بَ)
کنیۀ دختر هرون الرشید خلیفه عباسی بوده است. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 246)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ عُ بَ)
زن غسان بن جهضم. به زیبایی و اخلاق حمیده مشهور بوده. رجوع به ریحانه الادب ج 6 ص 226 و در منثور ص 60 شود
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ عَ بَ)
شپش بزرگ. (از المرصع). شپش. (آنندراج).
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ عَ بَ)
نام زنی بوده که گویند خروسی داشته که بر اثر تربیت از صاحبش اطاعت می کرده است. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ کَ)
کلب. (المرصع). رجوع به ام کلب شود
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ کَ بَ)
تب. (از اقرب الموارد) (آنندراج) ، سرما. (از المرصع) ، باد شمال. (از اقرب الموارد) (مؤید الفضلاء) (مهذب الاسماء). باد شمال را گویند بجهت سردی آن. (از المرصع) ، باد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ام عقبه
تصویر ام عقبه
شپش
فرهنگ لغت هوشیار